دهی جزء دهستان نیمور بخش حومه شهرستان محلات که در 10هزارگزی خاور محلات و 3 هزارگزی خاور راه شوسۀ دلیجان به خمین در کنار رود خانه لعل بار واقع است. محصولش غلات، پنبه و صیفی. شغل اهالی زراعت و راهش در تابستان ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی جزء دهستان نیمور بخش حومه شهرستان محلات که در 10هزارگزی خاور محلات و 3 هزارگزی خاور راه شوسۀ دلیجان به خمین در کنار رود خانه لعل بار واقع است. محصولش غلات، پنبه و صیفی. شغل اهالی زراعت و راهش در تابستان ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی از دهستان سردارآباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر که در 14 هزارگزی جنوب باختری شوشتر و 12 هزارگزی راه شوسۀ دزفول به شوشتر واقع است. دشتی گرمسیری است و 100تن سکنه دارد. آبش از رود خانه شطیط. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و راهش ماشین رو است. این آبادی را خلف الله نیز نامند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان سردارآباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر که در 14 هزارگزی جنوب باختری شوشتر و 12 هزارگزی راه شوسۀ دزفول به شوشتر واقع است. دشتی گرمسیری است و 100تن سکنه دارد. آبش از رود خانه شطیط. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و راهش ماشین رو است. این آبادی را خلف الله نیز نامند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 19 هزارگزی جنوب باختر فلاورجان و 2 هزارگزی راه شوسۀ شهرکرد به اصفهان واقع است. جلگه و معتدل است و 2595 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه زاینده رود. محصولش غلات، برنج و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان کرباسبافی و راهش ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی از دهستان اُشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 19 هزارگزی جنوب باختر فلاورجان و 2 هزارگزی راه شوسۀ شهرکرد به اصفهان واقع است. جلگه و معتدل است و 2595 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه زاینده رود. محصولش غلات، برنج و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان کرباسبافی و راهش ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان سماق بخش چگنی شهرستان خرم آباد که در 17 هزارگزی جنوب باختری سراب دوره و 9 هزارگزی جنوب راه فرعی خرم آباد به کوهدشت واقع است. جلگه و معتدل است و 60 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه کشکان. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی چادربافی و راهش مالرو است. ساکنان از طایفۀ سادات حیات الغیب میباشند و در ساختمان و چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان سماق بخش چگنی شهرستان خرم آباد که در 17 هزارگزی جنوب باختری سراب دوره و 9 هزارگزی جنوب راه فرعی خرم آباد به کوهدشت واقع است. جلگه و معتدل است و 60 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه کشکان. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی چادربافی و راهش مالرو است. ساکنان از طایفۀ سادات حیات الغیب میباشند و در ساختمان و چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
نام مادر یوسف شاه. توضیح آنکه در اواخر ایام ایلخان ارغون خان اتابک یوسف شاه از پرداخت مالیات بمغول سر پیچیدو فرستادگان ارغون را کشت و چون در مقابل لشکریان مغول که بگوشمالی او مأمور شدند تاب مقاومت نداشت قبل از رسیدن مغول بطرف سیستان و خراسان فرار کرد. مؤلف تاریخ جدید یزد در این واقعه می نویسد: ’از طرف ایلخان امیری یسعودرنام نامزد یزد کردند که اتابک یوسف شاه یا مال سه سال یزد بدهد یا یزد را به امیر یسعودر واگذارد و خود متوجه پایۀ سریر اعلی گردد. امیر یسعودر متوجه یزد شد و چون به یزد آمد در باغ حاجبی که اکنون مقابر مسلمین است نزول کرد و آن باغی مشجر بود و در میان باغ کوشکی بود معمور و آن باغ حاجب عزالدین لنگر ساخت و بباغ حاجبی مشهور بود. امیر یسعودردر این باغ فرودآمد و یوسف شاه او را علوفه فرستاد. امیر یسعودر مطالبۀ مال نمود. یوسف شاه مادر خود خرم ترکان را پیش او فرستاد. امیر یسعودر بشراب مشغول بود و مادر او را حرمت نداشت و در مجلس شراب در جامۀ او ریخت، و او بغایت خاتونی صالحه بود از مجلس بازگشت و پیش پسر آمد و حال بازگفت، اتابک یوسف شاه صبر کرد تا شب درآمد. نیم شب مردان خود مکمل کرد و دروازه بگشود و بیرون آمد و بر سر یسعودر شبیخون زد و او را بگرفت و بقتل آورد و اموال او را تاراج کرد و زن و پسران او را اسیر کرد و یسعودر پسری بغایت صاحب جمال داشت او را منظور نظر گردانید و چون این خبر بدارالسلطنۀ تبریز رسید غازان خان غضب کرد و یرلیغ سلطان صادر شد که از اصفهان امیر محمد ابداجی نام با سی هزار سوار متوجه یزد گردد. چون اتابک یوسف شاه خبر آمدن لشکراصفهان بشنید مجال مقاومت نداشت کسان خود و رخت و زرینه که از یسعودر گرفت برداشت با شرف مظفر و اسیران متوجه سیستان شد’. (از تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 65)
نام مادر یوسف شاه. توضیح آنکه در اواخر ایام ایلخان ارغون خان اتابک یوسف شاه از پرداخت مالیات بمغول سر پیچیدو فرستادگان ارغون را کشت و چون در مقابل لشکریان مغول که بگوشمالی او مأمور شدند تاب مقاومت نداشت قبل از رسیدن مغول بطرف سیستان و خراسان فرار کرد. مؤلف تاریخ جدید یزد در این واقعه می نویسد: ’از طرف ایلخان امیری یسعودرنام نامزد یزد کردند که اتابک یوسف شاه یا مال سه سال یزد بدهد یا یزد را به امیر یسعودر واگذارد و خود متوجه پایۀ سریر اعلی گردد. امیر یسعودر متوجه یزد شد و چون به یزد آمد در باغ حاجبی که اکنون مقابر مسلمین است نزول کرد و آن باغی مشجر بود و در میان باغ کوشکی بود معمور و آن باغ حاجب عزالدین لنگر ساخت و بباغ حاجبی مشهور بود. امیر یسعودردر این باغ فرودآمد و یوسف شاه او را علوفه فرستاد. امیر یسعودر مطالبۀ مال نمود. یوسف شاه مادر خود خرم ترکان را پیش او فرستاد. امیر یسعودر بشراب مشغول بود و مادر او را حرمت نداشت و در مجلس شراب در جامۀ او ریخت، و او بغایت خاتونی صالحه بود از مجلس بازگشت و پیش پسر آمد و حال بازگفت، اتابک یوسف شاه صبر کرد تا شب درآمد. نیم شب مردان خود مکمل کرد و دروازه بگشود و بیرون آمد و بر سر یسعودر شبیخون زد و او را بگرفت و بقتل آورد و اموال او را تاراج کرد و زن و پسران او را اسیر کرد و یسعودر پسری بغایت صاحب جمال داشت او را منظور نظر گردانید و چون این خبر بدارالسلطنۀ تبریز رسید غازان خان غضب کرد و یرلیغ سلطان صادر شد که از اصفهان امیر محمد ابداجی نام با سی هزار سوار متوجه یزد گردد. چون اتابک یوسف شاه خبر آمدن لشکراصفهان بشنید مجال مقاومت نداشت کسان خود و رخت و زرینه که از یسعودر گرفت برداشت با شرف مظفر و اسیران متوجه سیستان شد’. (از تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 65)
دهی است از دهستان دره صیدی بخش اشترنیان شهرستان بروجرد. واقع در 33هزارگزی شمال اشترنیان. دارای 725 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان دره صیدی بخش اشترنیان شهرستان بروجرد. واقع در 33هزارگزی شمال اشترنیان. دارای 725 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)